سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بردباری، جامه دانشمند است، پس مبادا که آن را به تن نکنی [امام باقر علیه السلام ـ در نامه اش به سعد خیر ـ]

بیا تو - سندبادوچهل دزد بغداد

جستجو در وبلاگ:
Powerd by: Parsiblog ® team.
اینم برای شما(دوشنبه 84 اسفند 8 ساعت 4:46 عصر )
شـنیدن جواب رد از طـرف یـک زن بـرای مـردان اصـلا"  مسئله خوشایندی نمی باشد. هیچ چیـز بـه انـدازه    اینکه زن رویاهایتان تقاضای ازدواج شمـا را نـپـذیـرد،    براییـتـان گـران تـمـام نـمی شود. پـیـش خـود تـصـور   میکردید که او به شما علاقه مند است ولی احتمالا"        برداشتتان از علائم علاقمندی او اشتباه بوده است.از نقطه نظر مردان، زنان هنگام ابراز علایق رومانتیک           خود بصورتی زیرکانه و پیچیده عمل میکنند(مگراینکه       طرف مقابلشان خوش تیپ و پول دار باشد آنجوریکه      خودشان اظهار می کنند) و اکثر آنها جوابهای ضـد و         نقیضی میـدهـند چون خودشان مطمئن نیستند که چـه چیزی در سرشان میگذرد.بنابراین آنچه که اغلب آقایان به دنبالش هستند، یک سری علائم و نشانه هایی اسـت که بوسیله آنها متوجه علاقمندی حقیقی طرف مقابلشان شوند.
در زیر برخـی از نـشـانه هـای کـه می تـواند نـشانه علاقمندی یک زن باشد را مشاهده میکنید
:
1- او همگام با شما است
ناگهان متوجه میشوید که او همه جا حضور دارد. او "بطور اتفاقی" هر کجا شما هستید پیدایش می شود، یا در راه روی محل کارتان مرتب جلوی شما قدم میزند، یا "تصادفی" به شما برخورد میکند، یا در میهمانی در اطراف شما مانور می دهد.
آنچه که او انجام میدهد تلاش برای جلب توجه شما است، و بـرای این اسـت که خود را در موقعیتی قرار دهد تا شما "قدم اول" را بردارید. مسئله اینـجا اسـت کــه بـسـیـاری از مردان نسبت به این عمل زنان بیتوجه هستند و به همین دلیـل بسیاری از فرصت ها را از دست میدهند. مردان مستقیم عمل می کنند، زنان غیر مستقیم. بنابرایـن اگر زنـی مکررا" شروع به قـرار گـرفـتـن سـر راه شـما نـمود، احتمال اینکه او اینکار را عمدا" انـجام میدهد زیاد است.
 
2- او حرکاتی بخصوص انجام می دهد
یک جمله قدیمی می گوید:"جسم دروغ نمی گوید." طبیعت بشر را جوری برنامه ریزی نموده که هنـگام ابـراز عـلاقه بـی اخـتیـار شـروع بـه انـجام یـک سـری حرکات جسمانی مشخص میکند.  این اعمال غیر شفاهـی از گـشاد شـدن چشم هنگام نظاره به چیزی جالب گرفته تا لبخند زدن و لمس کردن، متغیر است.
در اینجا برخی از علائم زبان جسمانی را مشاهده میکنید:
  • اشاره نمودن در جهت شما با پاها یا شانه ها
  • خم شدن به طرف شما هنگام صحبت
  • بازی کردن با مو و دست کشیدن لای موها
  • نوازش کردن جواهرات ( مانند گوشواره ) و لمس نمودن دسته عینک
  • چشم برنداشتن از شما هنگام صحبت و گفتگو
  • تقلید از حرکات شما ( مثلا" اگر دست خود را روی میز بگذارید او هم همین کار را میکند.)
  • لبخند زدن هنگامیکه شما او را برانداز میکنید.
 
اگر برخی از این علائم را هنگام حضور طرف مقابل مشاهده نمودید، تقریبا" می توانید مطمئن شوید که او چراغ سبز شروع رابطه برای ازدواج را دارد به شما نشان میدهد
 
3- او هیچگاه برای شما سرش شلوغ نیست
این اصلی ترین قانون بازی عشق است. اگر زنی علاقه به برقراری رابـطـه و بـیرون رفتن با شما داشته باشد، همیشه خودش را در دسترس قرار میدهد. یـعنـی او یـک شـمـاره تلفن کاری یا آدرس ایمیل به شما خواهد داد. او در اسرع وقت به تلفـن یا ایـمیـل شـما جواب خواهد داد. او دعوت شما را برای با هم بودن خواهد پذیرفت - و اگر او در روزی که شما تعیـین کرده اید وقت نداشت، چیزی شبیـه این خواهد گفت: "خوب، این پنجشنبه نمیتونم، اما اگر اشکال نداره بندازیم برای پنجشنبه دیگه، باشه؟ "
شـمـا هـرگـز از یـک زن عـلاقـمـند چـنین جملاتی را نخواهید شنید: " الان واقـعـا" سـرم شلوغه"، یا "بذار بینم وقت دارم"، یا "نمیدونم بتونم بیام یا نه"
4- او در مورد شما کنجکاو است
زنی که به شما علاقمند است دوست دارد همه چیزتان را بداند ( تا بتواند در این مـورد با دوستان دخترش صحبت کند). او درمورد خانواده،پیشینه،سلیقه غذایی، موسیقی،  فیلم و مسائل گوناگون شما پرسش خواهد کرد. انگیزه اصلی او این اسـت کـه عـلایـق شما را بشناسد تا بتواند خود را دارای علایق مشــتـرک بــا شما نموده و پـیـوسـتـگـی بیشتری با شما ایجاد کند- اگر از قایق سواری خوشتان نمیآید، او نیز ناگهان از این کار متنفر می شود.
5- او وضعیت مالی شما را می سنجد
زن علاقمند دوست دارد منابع و بنیه مالی همسر آینده خود را مورد سنجش قرار دهد. سؤالاتی مانند: "کجا زندگی میکنی؟"، "چه ماشینی داری؟" و "شغلت چیه؟" مـیتواند نشانه علاقمندی وی باشد. اگر پاسخ این سؤالات مطابق با "استانداردهای" او باشــد، علائم بعدی ظاهر خواهند شد وگرنه او در غباری از مه فرو خواهد رفت.
6- او در مورد آینده صحبت میکند
یک زن علاقمند همیشه دوست دارد در مورد نقشه های آینده و کارهایی که میتوانید با هم انجام دهید اشتیاق نشـان مـی دهد. درواقع او اغلب چیزی شـبـیـه ایـن میـگـویـد: "وای... تـو هـم از بـولیـنگ خوشت میاد؟ باید یه بار با هم بریم بازی کنیم." اگر او چنین عمل نمود، شک نکنید که دوست دارد ازش بخواهید با شما بیرون برود.
7- او بیقراری و بی تابی میکند
اگر او واقعا" علاقمند باشد، همانند یک گربه دور و بر شما دستپاچه و بیقرار خواهد بود، بخصوص هنگامیکه شما نتوانید متوجه علائم اشتیاق او شوید. البته ممکن است که ذاتا" یک شخص خجالتی نرمال باشد - اگر او فقط پیش شما  بی قراری میکند، احتمالا در سرش فکر ازدواج دارد.
8- او نسبت به زنان دیگر، حسادت می ورزد
یک زن سعی می کـند از مـرد مـورد علاقه خود همانند یک عقاب مراقبت نموده و او را با چنگ و دندان حفظ کند. بنابراین اگر در حـال جوک گفـتن بـرای زنـان دیـگر متـوجـه حرص خوردن و جلز و ولز کردن او شـدیـد، بـدانـید کـه او انـتظار دارد برایش بیشتر از یک دوست باشید.
نشانه های فوق ممکن است لزوما" دلیل بر علاقـمـندی یک زن نـبـاشد چـون بـرخـی از زنان کلا" با دیگران حالتی دوستانه دارند اما اگر تـعـداد زیـادی از ایـن عـلائم را در فـردی مشاهده نمودید میتوانید به خود امیدواری دهید و به دلتان صابون بزنید.

» مجتبی _ متال
»» نظرات دیگران ( نظر)

اینم برای اونایی که دوستدارند همدیگه رو قال بزارند(یکشنبه 84 آذر 20 ساعت 5:55 عصر )
قرارهای مـلاقات یکی از مهم ترین مسائل در زندگی افراد
مـجـرد بـه حـسـاب مــی آید. همه تلاشتان را می کنید تا
بتـوانید تاثیر خوبی روی طـرف مـقـابــلتان بگذارید. با همه
امیدها و انتظارات و ترس هایی که اغلب خانم ها و آقایان
در اولـیـن روز ملاقات دارند، خیـلی عجـیب است که مردم
ایـن روزهـا تـوجهی به این مسئله ندارند. می خواهیم به
شـمـا کـمـک کنـیـم کـه یـاد بـگیرید چطور با اولین ملاقات
مـهرتان به دل طرف مقابل بنشیند. در اینجا به چند باید و
نباید در این زمینه اشاره می کنیم:
 

باید ها
ـــــــــــــــ
خودتان باشید. البته بهتر است بگویم که بهترین حالت خودتان را در آن روز نشان دهید. آن روز وقت آن نیست که بخواهید از دردها و نگرانی هایتان صحبت کنید، همچنین لزومی ندارد که داستان خیانت نامزدتان را برای او تعریف کنید. دست از داستان پردازی برداشته و در عوض خاطراتی را برای او تعریف کنید که شخصیت شما را بهتر به او معرفی می کند.
شنونده خوبی باشید. این مسئله دو هدف را دنبال می کند. اگر شما زیاد سخنگوی خوبی نیستید و در عوض طرفتان می خواهد فرصت این را پیدا کند که با تعریف داستان هایش، شما را مجذوب خود کند. به او اجازه دهید که صحبت کند، و با این کار می توانید بیشتر با اخلاقیات او آشنا شوید. اگر شروع به بدگویی از دوست دخترهای سابقش کرد، کمی هم مسئله را از جانب آنها تصور کنید. اگر گفت که اهل ازدواج و تشکیل خانواده نیست، خیلی خوب است که از حالا بدانید.
سعی کنید که تا می توانید تفریح کرده و خوش باشید. زندگی را نمی توان پیش بینی کرد. این فقط یک قرار ملاقات ساده است. تنها کاری که باید انجام دهید این است که با یک آشنای تازه کمی گردش کنید. پس سعی کنید که خوش بگذرانید.
 
 
نباید ها
ـــــــــــــــ
سعی نکنید که خود را طوری دیگر جلوه دهید. اگر شما گوشت می خورید اما او یک گیاه خوار است، دروغ نگویید. اگر کسی هستید که حداقل روزی دو پاکت سیگار می کشید اما او به آن لب هم نمی زند، به او حقیقت را بگویید. ماه هیچوقت پشت ابر نمی ماند، پس بهتر است خودتان همه حقایق را همان اول به او گویید.
سعی نکنید که آنچه راجع به او فکر می کنید را برملا کنید. اگر به نظرتان خیلی دهاتی و بد تیپ آمد آن را همان موقع بر زبان نیاورید. باز به او فرصت دهید که خود را نشان دهد. اگر برای ابراز نظرتان در مورد او عجله کنید، مطمئناً بعد پشیمان خواهید شد. زیرا ممکن است همین شخص تبدیل به مرد یا زن زندگیتان شود.
اگر می خواهید باز او را ملاقات  کنید، بگویید که وقت خوبی را با او گذرانده اید و اینکه چقدر زمان زود می گذرد. بله، می توانید آنشب به او شب به خیر بگویید ولی برای گذاشتن قرار ملاقات بعدی خیلی تلاش نکنید. بگذارید پیشنهاد از طرف مقابل باشد.
مهمترین نکته این که: سعی کنید قرار ملاقاتی  بی خطر داشته باشید. حواستان باشد که امنیتتان را به خطر نیندازید. اینکه دوست رئیس پسرخاله تان او را به شما معرفی کرده، دلیل نمی شود که فرد سالمی باشد و شما او را به منزل دعوت کنید. در ضمن اگر صمیمیتتان را کم کم جلو ببرید، همیشه چیزی باقی می ماند که قرار ملاقات های آینده به خاطر آن گذاشته شود.

» مجتبی _ متال
»» نظرات دیگران ( نظر)

بزرگترین ضعف یک زن چیست…(پنج شنبه 84 آبان 26 ساعت 5:52 عصر )
 

بزرگترین ضعف یک زن چیست…

کدومتون میدونه که چیه؟؟ چه عاملیه که باعث میشه در تمام مراحل زندگی زنان، تاثیر نامطلوبی به واسطه اون گذاشته بشه؟؟ متاسفانه تنها در کشورهای سنتی گرا این عامل شدیداً قدرت داره ..این عامل چیزی نیست جز یک تفکر ساده ولی مسموم! تفکری که مثل یک پیچک دور زن رو میگیره و به آرامی وی رو خفه میکنه. اینکه یک زن نمی تواند بتنهایی موفق شود و احتیاج به یک تکیه گاه دارد!! یک تفکر باطل و کاملاً غلط… شما به هرچی دختر ایرانیه نگاه کنین. مغز همشون رو چند تا کلمه داره ویران میکنه..شوهر، عشق ، کسی که تا ابد کنارت بمونه!!(albateh khoda ro shokr dokhtarhaye nasle jadid dige injuri nistan va ahdafe balatari ro donbal mikonan) تمام زنهای ایرانی زندگیشون رو دارن تو این خط خلاصه میکنن.متاسفانه پایداری هم ندارن! یعنی تا یکم تصمیم میگیرن عوض بشن زِبیخ گند میزنن تو اوضاع! ایندفعه از اونور بام می افتن پایین و اصلاً این مطالب رو پوچ میبینن و تمامش رو از ذهنشون پاک میکنن! ایندفعه میشن یه موجود نچسب که مغزش یخ بسته ! متاسفانه این تفکر باعث شده که زنان ایرانی هرچقدر هم که پیشرفت میکنند باز هم می خواهند که کسی آنها را خوشبخت کند! آنها همش تو فکر این هستند که یک نفر بیابد و بار این زندگی را برایشان بدوش بکشد! خانمها خودتون مقصرید..شما فکر میکنین سنگینی جهان برایتان زیاد است! شما تکیه گاه میخواهید ولی حاضر نیستید که ستون باشید. متاسفانه باید بگم راندمان عملیتون
افتضاحه! اکثراً زنان ایرانی خودشون رو یه نهال میبینن که داره یه طوفان رو تحمل میکنه ، منتظر یه داربسته که بیاد تا بتونه بهش تکیه بده!! ..بعضی هاتون هم یکم احساس میکنین که مثل اینکه قضیه مشکل داره ولی نمی دونین جریان چیه! درنتیجه شوت میکنین زیر داربست و میگین داربست میخوام چیکار؟ ..خودم مثل شیر وایمیستم جلوش…آقا باده هم ایکی ثانیه میاد زرتی نهال و ریشه و هرچی هست و نیست رو عینهو ماست میکنه می اندازه دور!!..خانمهای عزیز..لطف کنید این طرزفکر دراماتیک مامان بزرگاتون رو بریزین دور و محض رضای خدا یه ذره محکم باشین.در کتاب پیامبر و دیوانه ، اثر جبران خلیل جبران چند عبارت وجود داره که خوندش رو به تون توصیه میکنم.شما باید این تفکر رو جایگزین کنین.فقط دو بند از این عبارتهاش رو براتون میگم..
1-زن و شوهر همچون ستون های یک معبد هستند که سقف را نگه میدارند ولی وزنی به دوش هم نمی اندازند
2-از نان خود به هم بدهید اما هرکدام برای خود نانی داشته باشید..
بقیه اش رو برید بخونین و توروخدا یکم روش فکر کنید.شما فقط منتظرین که یه نفر بیاد و سنگینی شما رو تحمل کنه ولی اصلاً فکر نمیکنین اون در قبال اینکار از شما امتیاز می خواد. این افکار خاله هاتون رو هم بریزین دور که اگه عاشقه باید اینکارو انجام بده ! تو رو خدا بس کنین دیگه .یکم محکم باشین . مطمئن باشین اگه اینجوری بود به شما وانت می دادند نه شوهر!! شما باید بپذیرین که دوران اشتراک تموم شده! وقتی که مردی خرج زنش رو میده در واقع داره ازش آزادی خرید میکنه! اون مثلاُ قراره از شما محافظت کنه ولی در واقع شما رو صاحب

میشه! تو کلتون بکنین که اولین شرط آزادی اینه که دستتون تو جیب خودتون باشه.چرا روی مرد حساب میشه؟چون اون داره صورت حساب رو می پردازه!قدرت پول داره بحساب قدرت اون نوشته میشه! اصلاً روتون میشه واسه پول تو جیبی و خرج خونه هی پیشش دست دراز کنین؟بعد هم دو هزارتا جواب پس بدین که با پول قبلی چیکار کردین!! در سراسر دنیا زنها دارن کار میکنن.از تو رستوران گرفته تا توی راکتورهای اتمی، فقط توی این کشورهای سنتی گرای بی در و پیکرو بی صاحب میبینی که زنها چتربازی هم زندگی میکنن! در نتیجه آزادی نمیتونن داشته باشن.اونهایی هم که شاغل هستند باز در جهت اتینا شاغل هستند !! خانومها چرا همش معانی رو غلط تفسیر میکنین؟ جمله مالِ من و مالِ تو نداره دیگه مرد! بابا مرد بخدا! الان زندگی تو هزاره جدید حساب کتاب داره…بگیرین چی میگم.از نان خود بیکدیگر بدهید ولی هرکدام نان جداگانه داشته باشید. این اولین شرطه آزادیه : روی پای خود بودن. شما دنیای نوین می خواین ولی نمی خواین خودتون رو باهاش وفق بدین؟ مگه میشه همچین چیزی؟ اولین شرط زندگی در دنیای امروز اینه:خودت مسؤل ساخت زندگیت هستی. حالا بیام دوباره نظر خواهی رو باز کنم ببینم یه مشت شاعر نوشتن :آه ..ای دل..دوران عشق سپری شد! عاشقی مرد…عزیز من عاشقی نمرده! ولی دوران اینکه تو مسؤل زندگیت نباشی تموم شده.هر فرد 2 راه جلوی پاش داره.یا اینکه کسی مسؤل زندگیت باشه و در مقابلش باید آزادیت رو بهش بدی و یا مسؤل زندگیت باشی و هزینه آزادیت رو هم بپردازی.

 

Albate man akhare matlabam begam ke tu nasle jadid dokhtar ha kheili khub fekr mikonan..kheili  khub afsare zendegie khodeshun ro be dast gereftan va mesle yek kuh mitunan poshtvaneye khedeshun , khunevadashun va hata hamsaraneshun ..omidvaram hameye ma ye ruzi afkare puchemun ro kenar bezarim va be hoghe hame , che zan va che mard be yek cheshm negah konim



» مجتبی _ متال
»» نظرات دیگران ( نظر)

ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم(یکشنبه 84 آبان 15 ساعت 5:49 عصر )

ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم                                        موجیم که آسودگی ما عدم  ماست

من معتقدم هر چه درباره انسان گفته اند ،فلسفه و شعر است و آنچه حقیقت دارد جز این نیست که انسان تنها آزادی است و

شرافت و آگاهی و اینها چیزهایی نیست که بتوان فدا کرد. حتی در راه  خدا ", شریعتی  

معضل پوشش در جمعهای خودمانی
 

یکی از درگیریهایی که در بین زوجین اتفاق می افتد بخاطر مسئله پوشش در جشنها و یا مراسم خانوادگی میباشد.مسلماً تا بحال شنیده و یا دیده اید که مردی با همسرش سر فلان لباس جر و بحث میکند و از همسرش میخواهد که لباسش را تعویض کند! این مسائل صرفاً بخاطر تفاوت دید ایجاد میگردد و میتواند در دراز مدت سبب کشیدن کبریت بحران در خانواده شود. چراکه زن برای خودش حقوقی را قائل است و مرد هم مسائلی را تجربه کرده و می داند به اصطلاح اون پشت ، مشتها چه خبره! من در این مبحث میخواهم چند مورد قابل ذکر رو براتون تیتر وار توضیح بدم…

1-برخی از آقایان روی این مسئله بعنوان آرامش خاطر خود تاکید دارند! یعنی به اصطلاح نمی خواهند چشم افراد نامربوط به زیباییهای همسرشان بی افتد! برخی از خانمها هم روی مسئله راحتی تکیه دارند و اطمینانی که از قدرت حفظ کردن خود دارند. در نتیجه این وسط دو طرف برای هم شاخ و شونه میکشند و قر میزنند چون هر طرف حقی را برای خود قائل است که دیگری به اون اهمیتی نمیده. واقعیت اینست که خیلی از خانمها این مسائل پوششی را صرفاً بدلیل احترام به همسر رعایت میکنند و این مسئله که میدانند ذهن همسرشان اینجوری آرومتره. اما اگر مرد قضیه به این کار به دیده لطف از جانب همسر نگاه نکنه و اون رو یک وظیفه بدونه اونوقت داره بد دعوایی راه می اندازه چون انتظار داره! مسلماً آقاهه هی سوک میده و فشار میاره و خانمه هم هی واکنش نشون میده چون خودش حواسش هست و حس میکنه بهش اعتماد نمیشه.
2-آقایان عزیز، بدونین که زنها همیشه دوست دارند زیباتر بنظر بیان. این یک غریزه است. دست خودشون نیست. شما هم اگر به این مسئله اعتراض دارید تشریف ببرید یقه خدا رو بگیرید! شما دارین با غریزه زنانگی میجنگید و عملاً وارد یک جنگ فرسایشی بی مفهوم شدین! زنان میدانند که قادر به حفظ شخصیت خود هستند پس میخواهند آن جور که دوست دارند باشند و مردان هم یکدیگر را میشناسند و می دانند چه صحبتهایی بوجود خواهد آمد و در نتیجه فشار را بیشتر میکنند! این مسئله لباس یک امکان فردی در ارائه زیباییست نه اینکه بلافاصله ننگین ترین تهمتها رو بزنید و بگید می خواد خودش رو نمایش بده. این مسئله کاملاً جنبه روانی داره.
3-مورد قابل ذکر دیگر اینست که مردان به هیچ عنوان حاضر نمیشوند کس دیگری از زیبایی داشته آنان لذت ببرد.این بنوبه خود چیز بدی نیست اما اشکال از کم ظرفیتی اجتماع است
که نتیجه آن باعث به غلط محدود شدن زنها شده. در زمان فرعون رسم بود که زنها سرشان را بتراشند واز موی مصنوعی استفاده کنند! (مسخره ها) و مردها براحتی با دیدن سر برهنه زن تحریک می شدند .لازم نیست زیاد دور بریم، در همین جامعه فعلی ما افراد از دیدن ساق یا پوست پا و یا بازو براحتی تحریک میشوند! این در حالیست که در مکانهای دیگر دنیا افراد با دامن و یا رکابی از خونه بیرون میان و هیچکس هم تحریک نمیشه. مسلماً این از خفقان و عقده های جنسی موجود در جامعست. وقتی که همه در محیط بسته زندگی کنند خب مشخصاً توی عروسیها و مهمونیها وقت اینه که یه شکم سیر ملت همدیگر رو بچرند! اون هم خیلی باکلاس و رومانتیک که آب از آب تکون نخوره!دلیلش فقط اینه که اینبار اشخاص میتونند همدیگر رو خارج از شمایل همیشگی ببینند و مسلماً جذابتر همدیگه رو می یابند
4- باور کنید خانمها تقصیری ندارند. آنها نباید جواب هیز بازیهای شما رو پس بدهند.ما داریم این کم ظرفیتی دیگران رو با بی منطقی خودمون جمع میبندیم و تصمیم به محدودیت بیشتر زنان میگیریم.پس نکته دیگر اینکه آقایان لطف کنین هی نگین چی بپوش چی نپوش! همسرتون بچه نیست. خودش عقل داره و میفهمه. خودش بلده خودش رو حفظ کنه و مسلماً اگه جایی احساس نا امنی کنه خودش بهتر از شما میفهمه. اینکار شما عملاً یعنی من برات تصمیم میگیرم چون تو نمیفهمی!

5-نکته دیگر اینکه توصیف افراد از پوشش متفاوت است. وقتی زنی به شوهرش میگوید من خودم پوششم را انتخاب میکنم مرد اخم میکند و فکر میکند همه چیز از کنترلش داره خارج میشه درنتیجه رئیس بازی در میاره! بعدش همه چیز را قاطی پاتی میشه و حتی ممکه که تهمت فساد به همسر خود بزند! ولی واقعیت اینه که زن منظورش این نیست که با شورت بره بین مهمونها! بلکه حرفش اینه که آقای عزیز، من شعور دارم و عقل. پس یک ذره اعتماد داشته باش. هرکس میزان راحتی پوشش خود رو با شرایط تخمین میزند . یک نفر با پوشش باز راحت است و دیگری با پوشش بسته تر.این یک حق است و هیچکدام بر دیگری ارجعیتی ندارد. این بی انصافی است که بدلیل بی ظرفیتی افرادی اشخاص دیگری محدود شوند.
6-در انتها باید بگم بعضی از شما زنها هم گند زدین با این لباس پوشیدنتون! یعنی واقعاً میرین میگردید مزخرفترین مدل لباس رو انتخاب میکنین. یه تیپهای اراجیفی میزنین و یه مدلهایی رو انتخاب میکنین که حال آدم رو بهم میزنه.شما در انتخاب مدل آزادید ولی باید بدونین که مسلماً بعضی از البسه برای زیبایی نیست و بیشتر جهت تو چشم افتادنه. اگه هم از این کار خوشتون میاد پس مشکل از جای دیگست .بعضی از لباسها هم پوشیدنشون مربوط به هر مجالسی نیست و بعضی آرایشات و لباسها معرف یک شخصیت خاص میباشد و مسلماً اینگونه افراد خود را در مقابل پیش داوری دیگران قرار میدهند….



» مجتبی _ متال
»» نظرات دیگران ( نظر)

اینم واسه عاشقا(یکشنبه 84 آبان 8 ساعت 10:25 عصر )

خوب رسیدیم به اینجایی که تقریبا فرق عشق و شیفتگی رو فهمیدیم! خوب پس عشق با احترام شروع می شه و کم کم رشد می گنه واین حس سازنده هست. خب حالا من یه سوال از شما دارم! شماها خیلی هاتون تو فامیل , دوست و آشنا کس هایی رو دیدین که لیلی و مجنون وارنه هم دیگه رو دوست دارن. یه دوره نامزدی فوق العاده داشتند. اما وقتی ازدواج می کنن دیگه از اون شورو شوق سابق خبری نیست و دعوا های سهمگین شروع  میشه و کار از عشق و عاشقی به طلاق و طلاق کشی می رسه! شما علت رو می دونید؟

خب یه تحلیل ساده رو شروع می کنیم. یه خورده میام عقب تر. زمانی که شما اون کسی رو که نیمه گم شده خوتون میدونید رو پیدا کرید. خب این احترام شروع می شه تا این حس عشق رشد می کنه. شما از کسی که می خوایین وسه ازدواج  یا دوستی انتخاب کنین یه معیار خاص تو ذهنتون دارید. مثلا خوشگل باشه,مهربون باشه,آدم رو درک کنه,قدش بلند باشه,درس خونده باشه و.... خب یه همچین آدمی سر راه شما میاد. و می بینید که یه درصدی که از معیار های شما رو داره. و اون حس دوست داشتن هم به وجود اومده. اما خب تا این جا که خوب بود! پس مشکل کجاست؟ مشکل اینجاست که شما از اون معیار تو ذهنتون یه بت درست کردین و اون فرد رو اون جوری که هست قبولش نمی کنید. بلکه اون جوری که شما دوست دارید نگاش می کنید! خب وسه همین تمام کارهایی آزار دهنده اون فرد رو تحمل می کنید وبه روی خودتون نمیارین. در نتتجه شما یه احساس عشق و دوست داشتن همراه با اعصاب خوردی و خود خوری دارین. اما چون دوستش دارین دم نمی زنین. اما وقتی که دوره نامزدی تموم می شه اون وقته که زندگی تلخ می شه. دیگه از این به بعد همیشه با هم هستین و واقعا نمیشه دیگه تحمل کرد.دعوا شروع میشه و اولین حرف که می شنوی اینه! تو که می دونستی من اینجوریم پس چرا قبول کردی؟ و در تهایت تاسف به خاطر عدم تفاهم ار هم جدا می شن. چیزی که یه روزگاری باهاش پز میدادن و به همه می گفتن که ما خوشبختیم! ما با هم تفاهم داریم! خب حالا پس باید چیکار کرد؟

بعضی از دختر پسرها همه چی رو خیلی ساده می بینن! اصلا شوت شوتن. فکر می کنن ازدواج یعنی این که 2 نفر دست همو بگیرن تو پارک با هم قدم بزنن! با هم چیپس بخورن,جوک بگن بعد هر هر بزنن زیر خنده یا به هم زل بزنن بعد به هم بگن دوست دارم هم دیگه رو بغل کنن و شروع کنن به بوسیدن هم! یا ساندویچ دهنی هم رو بخورن و یوشکی تو رستوران دست همو بگیرن! از یه لیوان نوشابه بخورن بعد هم تا بیبینن اوضاع اوکی هست سرس لبای هم رو محکم می بوسن و بعد با شیطنت می خندن. موقعی هم میان تو خیابون زنگهای یه ردیف کوچه رو می زنن و یا علی مدد در می رن. تو خونه هم بعد یه سکس عالی بغل هم می خوابم! این زندگی هم دوام نمیاره! درسته که همه اینها لازم و فوق العاده مهم هست اما تا چه مدت می شه این جوری زندگی کرد؟ دختر تو خونه مامانش دست به سیاه سفید نزده! اصلا زورش میاد غذا درست کنه! پسره هم که همش زیر نظر خانواده بزگ شده اصلا بلد نیست کار کنه! بی حوصه میشه همش سر کار رو می پیچونه یا همش دم به ساعت زنگ زنه به زنش! ساعت ها قربون صدقه هم میرن. بعد از یه مدتی هم کم میارن به غلط  کردن میوفتن که بابا زن چیه! مجردی عشق حاله! زنه میگه بابا شوهر چیه! همش داره مخوره! مگه سیر میشه! همش بشور بساب! بعد هم که کم کم غرغر شروع میشه و ....

بعضی هم که دیگه شورش رو درآاوردن. تو خانواده مثلا های کلاس بزرگ شدن.سوسول سوسول! وای زندگی با اینها مصیبته! انگار داری نمایشهای قرن 18 میلادی رو می بینی.رسمی رسمی! اصلا تمایل به هیچ کاری ندارن.. دست گرفتن رو جلف بازی می دونن. نه تمایل به رفتارهای زناشویی نه کارهای دیگه. بیشتر تو کار موفق هستن تا تو زندگی و معمولا یک نفر ازاین نوع زندگی ناراضی هست. یه بار تو روزنامه ماجرای یه طلاق رو خوندم. دو تا زن و شوهر که زندگی خیلی زندگی رسمی داشتن اومده بودن برای طلاق.خیلی هم با هم خوب بودن عین 2تا دوست اما با حالت رسمی. توجیح هاتی برای طلاق اورده بودن به وضوح این مطلب رو نشون می داد که این 2 نفر هم دیگه به طور کامل درک می کنن. به نظر من که کاملا با هم تفاهم داشتن. اما یه جور خود خواهی باعث شده بود به جای حل مشکل ویا گذشت و کوتاه اومدن فرار از مشکل رو انتخاب کنن. چون خیلی مغرور هستن. 

من یه سوال دارم؟

هدف شما از عاشق شدن چیه؟ تا حالا به این وضوع فکر کردین؟ سوال سختیه نه؟ خب گیرم که عاشق هم شدین.بعدش؟ حالا بگیم بعدش هم ازدواج کرین؟ خب؟ مثلا میگین خب بعد با هم خوشبخت می شیم! خوب خوشبختی یعنی چی؟ بازم سوال سختی بود نه؟

عشق یه احساس سازنده هست. این احساس زمینه ساز پله بعدی شما هست. اما عشق زمینه ازدواج هست. تا اینجا وظیفه عشق این بود که 2 نفر رو به هم برسونه و برای رسیدن به هم به این نیروی قدرتمند احتیاج دارن و باعث به وجود اومدن حس تعهد در 2 طرف میشه که بعد آماده آزدواج میشن. حالا یه سوال خیلی مهم! ازدواج یعنی چی؟ این مرحله جدید کارش چیه؟

ازدواج یعنی یه قرارداد اجتماعی که مفاد این قرارداد تایین نشده هست . مواد این قرار داد رو 2 نفر طبق خواسته هاشون تایین می کنن. این قرارداد, همون چیزی که همتون فراموشش کردین و سرسری ازش گذشتین. اگه همه اونهایی که کارشون به طلاق کشیده,همه اونهایی که الان مثل سگ و گربه افتادن به جون هم,همه اون افرادی که عاشق هم بودن الان هم دیگه رو ترک کردن,اگه همون موقع هم دیگه رو همون جوری که هستن می دیدن با هم قرار داد می بستن که چی دوست دارن یا چی میخوان و هم دیگه اصلاح می کردن تا میشدن همون افراد ایده عال همین الان کنار هم نشسته بودن و حسرت نمی خوردن. و از زندگیشون لذت می بردن.

اگه همون موقع می گفتی که فلانی من از این حرکت بدم میاد, نمی خوام ایجوری باشی, فلانی بیا کمک کنیم سطح فرهنگمون بره بالا تر که مورد قبول خانواده باشه, یا فلانی این افرادی که باهاشون دوست هستی مورد تایید من نیست بزار کنار, یا خیلی از چیزی هایی کوچیک دیگه که به نظر بی اهمیت میاد رو با هم مطرح می کردین الان هم دیگه رو تا حد مرگ دوست داشتین. منظور من محدود کردن نیست.پس اگه رابطه تون تو مسیر غلت هست همین حالا قبل اینکه همه چی رو از دست بدین این رابطه رو درست و ترمیم کنید که حسرت به دل نمونید

 

» مجتبی _ متال
»» نظرات دیگران ( نظر)

سلام امیدوارم خوب باشید اینم یه وبلاگ دیگه امیدوارم خوشتون(یکشنبه 84 آبان 8 ساعت 10:19 عصر )
سلام   امیدوارم خوب باشید   اینم یه وبلاگ دیگه  امیدوارم خوشتون بیاد
» مجتبی _ متال
»» نظرات دیگران ( نظر)

<      1   2      
اوقات شرعی

بازدیدهای امروز: 12  بازدید
بازدیدهای دیروز: 5  بازدید
مجموع بازدیدها: 17917  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

بیا تو - سندبادوچهل دزد بغداد
مجتبی _ متال
» لینک دوستان من «
توهم یکی از دوستان
زندگی یعنی تو
جن و روح
گستره ای به وسعت عشق
نیایش
طبیعت
گیاهان کویر ی ایران
» لوگوی دوستان من «

بهارستان - به روز رسانی :  9:20 ع 87/9/4
عنوان آخرین نوشته : خرابم می کند هر دم فریب چشم جادویت...

» آرشیو یادداشت ها «
بیا تو
تابستان 1385
بهار 1385
» اشتراک در خبرنامه «
 
بزرگترین سایت جاوا اسکریپت ایران